متنی از دفتر خاطراتم که در ماه اسفند نوشتم: ^_^

دیروز برای اولین بار اولین شکوفه های بهاری را دیدم.شاید بهتر باشد که به این شکوفه ها،شکوفه های اسفندی بگوییم.تازگی و شادابی این گل ها باعث می شود که شاد و سرزنده بشوم.گل های خودرو زردی که بر دامن خاک روییده بودند بویی شبیه عسل داشتند.به نظرم این که می گویند اگر به کسی گل زرد بدهیم نشانه ی بیزاری است،اشتباه است.به نظرم زردی گل های زرد،روشنایی و نورِ عشق و علاقه را می رساند.گل زرد مانند نور امیدی در دل هاست.من باور نمی کنم که نشانه ی بیزاری است.نه،باور نمی کنم.بلکه این باور من است:

گل زرد،نشانه ی عشق و علاقه است.

از بین ماه های سال اسفند و فروردین را خیلی دوست دارم.اسفند را به این خاطر دوست دارم که طبیعت دوباره شروع به نو شدن می کند و فروردین هم که معلوم است چرا.صبح ها که از خواب برمی خیزم دوباره می توانم صدای پرندگانی که دوباره مهاجرت کرده اند و از سرزمین های دور باز گشته اند را بشنوم.همه ی این ها زیبایی زندگی را نشان می دهند.

دیروز باد می وزید.بادی شدید.فکر کنم این باد به دلیل جارو کردن ننه سرما بود!ننه سرما جاروی خود را بر روی زمین می کشید تا زمین را برای آمدن عمو نوروز آماده کند!نمی دانم امسال می تواند عمو نوروز را ببیند یا نه.باید سعی کند بیدار بماند.

بهار،فصل زیبایی هاست.فصل نو شدن هاست.بیایید ما هم با این فصل نو شویم.غم ها و غصه ها و کینه ها و بدی ها را دور بریزیم و تخم شادی و محبت ومهربانی و دوستی را در دل بکاریم.بیایید ما هم نو شویم. و سخن آخر:

❤دل هایتان پر از شکوفه های تازه و زیبای بهاری باد.❤



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها