امروز صبح که از خواب بیدار شدم اول پنجره ی اتاقم رو باز کردم تا هوای تازه ی بهاری به داخل اتاقم بیاد.همراه این هوای بهاری بوی شیرینی تازه پخته شده هم وارد اتاقم شد.یک قنادی نزدیک خونمونه که فکر کنم داشت شیرینی تازه می پخت.بوی خیلی خوبی بود.یک نفس عمیق کشیدم و اجازه دادم هوای پاکیزه و روح بخش بهاری وارد ریه هام بشه.هوا علاوه بر بوی شیرینی،بوی گل هم می داد.صدای جیک جیک گنجشک ها از جایی می اومد.شاید روی درخت ها یا شاید روی بام خونه ها نشسته بودند و با خوشحالی جیک جیک می کردند.از پنجره به آسمون نگاه کردم.صاف و آبی بود همراه با تیکه های ابر سفید.یک لحظه احساس کردم زندگی چه قدر زیباست.برای این که احساس خوشبختی کنیم و بدونیم زندگی چه قدر ارزشمند و زیباست کافیه که به اطرافمون نگاه کنیم.یادمون باشه هر آدمی یک بار متولد می شه و یک بار هم زندگی می کنه.برای احساس خوشبختی کردن و لذت بردن از زندگی بهانه های کوچیک لازمه.نه بهانه های بی ارزشی که بعضی از مردم به دنبالشونن.




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها